درباره کتاب سرگذشت گروهان سیاه (کتاب اول)
حاکم جادوگري بينهايت قدرتمند است که توانايي تبديل خشنترين دشمنانش را به خدمتکاراني وفادار دارد حتي آنان که جادويي برابر با جادوي او دارند. نيرومندترين قربانيانش ده تن تسخيرشدگان يا به طور خلاصه تسخيرشدگان خوانده ميشوند. با ياري همسرش، بانو (کسي که مهارت جادوگرياش در رتبهي دوم پس از حاکم است) قلمرويي مييابد که براي شرارت بيهمتاست. آن مکان را شخصي شورشي به نام رز سپيد برانداخته است ولي نه آن زن و نه هيچ جادوگر شورشي ديگري آنقدر قدرتمند نبودند که بتوانند حاکم، بانو يا تسخيرشدگان را نابود سازند. نهايت کاري که از پس آن برآمدند بيهوش کردن آنها و محبوس کردنشان بود. زندانشان مکاني با نام ماهورتپه بود. آنها درون تپههاي ماهور مدفون شده بودند.
پس از گذشت چهار قرن، جادوگر بومنز با گذر از ماهورتپه بانو را بيدار ميکند تا از او مهارتهايش را بياموزد. بانو كنترل را به دست ميگيرد و آزاد ميشود؛ بومنز را در حالت روحاني نيمهناميرايي اسير ميکند. سپس تسخيرشدگان را آزاد ميسازد اما به حاکم خيانت و او را همان جا رها ميکند و براي احياي امپراتوري به پيش ميرود. همانند گذشته، شورشيها برخاستند و اين بار محفل هجده تن رهبريشان ميکرد. محفل متشکل از جادوگراني بود که به تنهايي ياراي مقابله با تسخيرشدگان را نداشتند اما همواره در اهدافشان متحد بودند. از سوي ديگر تسخيرشدگان به همان مقدار که با شورشيها جنگ دارند، ميان خودشان نيز در نزاع هستند.
از سويي ديگر گروهان سياه از طرف يکي از تسخيرشدگان با نام روحبند ناخواسته و ناآگاه به خدمت بانو درميآيند و به خواست او ميجنگند. طبيب سرگذشت گروهان را در اين دورهي پرمخاطره بازگو ميکند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.