مارپیچ آتشین(آپولو 3)

معرفی مجموعه آپولو

این مجموعه در سال 2016 با فروش بیش از 62000 نسخه در هفته‌ی اول به سرعت به لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز راه یافت و جایزه معتبر گودریدرز را نیز در همان سال دریافت کرد.

ریک ریوردان (Rick Riordan) با ایده‌ای بکر و نو، اسطوره‌های یونان باستان را در قالب مدرن بازنویسی کرده است و مجموعه‌ی آپولو (The Trials of Apollo) را به داستان‌های بی‌نظیر و شگفت‌آور تبدیل کرده است. ریوردان با قلم هنرمندانه‌اش داستان‌ها را به گونه‌ای تصویرسازی کرده است که  پیچیدگی‌هایی دارند که دائماً ذهن شما را به چالش می‌کشاند.

معرفی کتابمارپیچ آتشین(آپولو 3)

کتاب مارپیچ آتشین(آپولو 3) نوشته‌ی ریک ریوردان، برنده‌ جایزه بهترین کتاب گودریدز و از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز، به ادامه ماجراهای مهیج و غیرقابل پیش‌بینی آپولو می‌پردازد. او این بار برای پیدا کردن امپراطور سوم در هزارتویی خطرناک سفر می‌کند که آتش جهنم در بخش‌هایی از آن زبانه می‌کشد.

درباره کتاب مارپیچ آتشین(آپولو 3)

«مارپیچ آتشین» ماجرای ایزد آپولو، ایزد خورشید، موسیقی، شعر، و کمانداری است که پدرش، زئوس او را به زمین تبعید کرده، و به عنوان تنبیه به نوجوانی دست و پا چلفتی و خپل به نام لِستر تبدیل شده است. حالا تنها راه بازگشت آپولو به کوه المپ و ثابت کردن خود به پدرش، و برگرداندن جایگاه حقیقی خود این است که چند پیشگو را از دست نیروهای تاریکی آزاد کند. بعد از موفقیت در اردوگاه دورگه‌ها و نجات نیمه‌ایزدان از شر امپراتوران خونخوار روم در آمریکای شمالی، حالا او باید به همراه دوستانش به آمریکای جنوبی برود. لِستر به همراه مِگ مک‌کافری و دوست نیمه‌انسان‌-نیمه‌بز خود، «گرُوِر آندروود» به هزارتوی مخوفی پا می‌گذارد تا به دنبال پیشگوی اریتره بگردد و او را نجات دهد؛ پیشگویی که به زبان معما صحبت می‌کند…

با ریک ریوردن بیشتر آشنا شویم

ریچارد راسل ریوردن جونیور  متولد 5 ژوئن 1964 نویسنده آمریکایی است. وی به دلیل نوشتن سری داستان های پرسی جکسون و المپیک ها ،شناخته شده است.

کتابهای وی به 42 زبان ترجمه شده و بیش از 30 میلیون نسخه در ایالات متحده به فروش رسیده است. فاکس قرن بیستم دو کتاب اول سری پرسی جکسون را به عنوان بخشی از یک سری فیلم ها اقتباس کرده است.
اولین رمان بلند ريوردان تکیلای بزرگ قرمز بود که به کتاب اول در مجموعه Tres Navarre تبدیل شد. موفقیت بزرگ وی در سال 2005 برای اولین کتاب از سری پنجگانه پرسی جکسون بود که گروهی از نوجوانان را در یک موقعیت اساطیری یونانی و رومی قرار داد.

از آن زمان ، ریوردان تریلوژی The Kane Chronicles و سری Heroes of Olympus را نگاشته است. The Kane Chronicles (2010-2012) بر اساطیر مصری تمرکز داشت. سری  Heroes of Olympus دنباله پرسی جکسون بود. جدیدترین انتشارات وی سه کتاب در مجموعه های مگنوس چیس و خدایان آسگارد است که بر اساس اساطیر اسکاتلند است.

جوایز و افتخارات کتاب مارپیچ آتشین(آپولو 3)

•  برنده‌ جایزه بهترین کتاب داستانی نوجوانان گودریدز در سال 2018
•  از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز

بخشی از کتاب آپولو 3 را باهم بخوانیم

بدترین صبح زندگیمه

گرور فریاد زد: «پس کن! ما خطری نداریم!

حرفش بر پرنده اصلاً تأثیری نداشت حمله کرد و فقط به این دلیل نتوانست به صورت ساتیر ضربه بزند که مگ با شمشیرش حمله کرد. استریکس مسیرش را تغییر داد مابین تیغه هایش درجا چرخید و بدون اینکه آسیبی دیده باشد کمی بالاتر روی مسیری که دورتادور دیوار می پیچید، نشست. استریکس پرهایش را درهم ریخت و فریاد زد: چیرررر گرور پرسید: «منظورت چیه که مجبوری ما رو بکشی؟ مگ اخم کرد میتونی باهاش حرف بزنی؟ گرور گفت: «خب آره دیگه حیوونه.

مگ پرسید: «چرا زودتر بهمون نگفتی چی میگه؟»

گرور گفت: چون فقط داد میزد جیررا حالا داره میگه جیرررر یعنی مجبوره ما رو بکشه.

سعی کردم پاهایم را تکان بدهم. انگار به کیسه های سیمان تبدیل شده بود و این موضوع تا حدی به نظرم سرگرم کننده بود. هنوز میتوانستم دستهایم را تکان بدهم و سینه ام هم کمی حس داشت. اما مطمئن نبودم ایونو تا کی دوام می آورد.

گفتم شاید بد نباشه از استریکس بپرسی چرا مجبوره ما رو بکشه؟

گرور گفت: «جیررر»

کم کم حوصله ام از زبان استریکسی سر می رفت. پرنده با یک سری قارقارها و تق تق های منقارش جواب داد.

در همین حین بقیه ی استریکسها بیرون در راهرو، جیغ میکشیدند و خود را به شاخه های در هم تنیده میکوبیدند پنجه های سیاه و منقارهای زرین از میان شاخه ها بیرون زد و گوجه فرنگی ها را به پیکو د گایوا تبدیل کردند. حدس میزدم فوقش چند دقیقه فرصت داشته باشیم تا پرنده ها از دیواره بگذرند و همه مان را بکشند ولی منقارهایشان که مثل تیغ تیز بود. خیلی بانمک بودند!

گرور دستهایش را در هم انداخت و فشار داد. «استریکس میگه فرستاده شده که خون ما رو بنوشه و گوشت تنمون رو بخوره و دل و روده مون رو بکشه بیرون ولی لازم نیست حلماً کارش رو به همین ترتیب انجام بده. میگه متأسفه ولی از امپراطور دستور مستقیم داره مگ غرولندکنان گفت: «امپراطورهای عوضی. کدومشون؟ گرور گفت نمیدونم استریکس فقط بهش میگه چیرررر» مگ گفت: «تو میتونی بیرون کشیدن دل و روده رو ترجمه کنی ولی اسم امپراطور رو نمیتونی؟