معرفی کتاب هاکلبری فین
مارک تواین یکی از معروفترین نویسندگان آمریکایی در کتاب ماجراهای هاکلبری فین، داستان پسر بچهای را روایت میکند که سعی دارد تا بردهای فراری را به رهایی از اسارت برساند.
درباره کتاب هاکلبری فین
کتاب ماجراهای هاکلبری فین (Adventures of Huckleberry Finn) در حقیقت جدال هاک با وجدانش است که در طول قصه سبب اتفاقات مختلفی میشود. او بیسر و پا و کمسواد بوده و در همهی دوران زندگیاش به او آموختهاند که سیاهان انسانهایی فرومایه و درجه دو هستند.
در واقع داستان حول محور همین تفکر متمرکز است. اما در نهایت هاک که در طول زندگیاش هیچ دوست واقعی نداشته، درمییابد که نژاد و رنگ پوست نمیتواند سبب برتری و کمال افراد شود برای همین مردی سیاه پوست نزدیکترین و بهترین دوست او شده و ماحصل این دوستی ماجراها و اتفاقات جذابی است که برای این دو شکل میگیرد.
در این کتاب مارک تواین (Mark Twain) با استفاده از دیالوگهای جذاب و پیچیده تبحر نویسندگیاش را به خوبی به رخ میکشد. همچنین لازم به ذکر است با وجود این که به غیر از تکرار یک شخصیت، وقایع به هم مرتبط نیستند اما این داستان در حقیقت جلد دوم کتاب ماجراهای تام سایر به شمار میآید.
با مارک تواین بیشتر آشنا شویم
ساموئل النگ هورن معروف به مارک تواین در ۳۰ نوامبر سال ۱۸۳۵م در فلوریدا از توابع ایالت میسوری دیده به جهان گشود. او نویسنده، روزنامه نگار و فکاهی نویس مشهور آمریکایی است. مارک در خانواده ای با ایمان و تهی دست زندگی میکرد. به فاصله ی کمی پس از تولد مارک خانواده ی او به هانی بال مهاجرت کردند و دوران کودکی و نوجوانی او در این منطقه سپری شد.
در دوران تحصیلات ابتدایی شاگردی متوسط بود، اما به قول خودش هیچ دانش آموزی در هجی کردن کلمات به پایش هم نمیرسید. مارک در سال ۱۸۴۷م که ۱۲ سالش بود، پدر خود را از دست داد و ناگزیر شد که درس خود را رها کند و به عنوان شاگرد در چاپخانهای مشغول کار شد.
سالهای رشد و نوجوانی او توأم بود با افسانههایی درباره حملات سرخ پوستان و هجوم ِ راهزنان ِ غارتگری که در غار زندگی ِ مخفی داشتند و همچنین ماجراهای ِ قایق های بخار و نزاع بر سر بردگی سیاهان. او با داستانهای پر ماجرای خود مانند تام سایر و هاکلبری فین به نویسندهای جهانی بدل شد و در سراسر جهان خوانندگان فراوانی یافت.
او که به تلفظ و نحوهی ادای کلمات و جملات بسیار دقیق و حساس بود موفق شد نوع جدیدی از ِ گفتار محاورهای را به داستان نویسی در آمریکا معرفی کند.
در بخشی از کتاب هاکلبری فین می خوانیم
دو سه قدم که دور شدیم تام به من گفت بهتر است محض خنده، جیم را به درخت ببندیم، اما من معتقد بودم که جیم بیدار میشود و شر به پا میکند و همه میفهمند که من در خانه نبودهام. بعد تام گفت باید شمع بردارد. به آشپزخانه رفتیم. تام سه تا شمع برداشت و به جایش پنج سنت گذاشت، یعنی که پول شمعها را دادهایم. من نفسم در میرفت برای این که از خانه در بروم، ولی هوش و ِ حواس تام به این بود که سر جیم بازی در بیاورد. درحالی که دل دل میزدم، منتظر تام ماندم و با هم از باغ بیرون رفتیم. تام گفت که کاله جیم را از روی سرش برداشته و به یک شاخه آویزان کرده است. بعدها جیم تعریف می کرد که جادوگرها دور دنیا گردانده بودنش و بعد هم برای این که ردی از خودشان بر جا بگذارند، کالهش را به شاخه درخت آویزان کرده بودند. همین قصه باعث شد که جیم کم کم باد زیر بغلش بیافتد و به نوکرهای دیگر کم محلی کند. آنها هاج و واج به قصه ی جیم گوش می کردند و طوری سراپای او را برانداز می کردند که انگار از دنیای دیگری آمده است. هر وقت یکی از سیاهها میخواست از جادوگرها حرف بزند جیم میگفت:
– هه! شما چی حالیتون میشه. و سکه پنج سنتی را نشان می داد و می گفت که جادوگرها سکه را به عنوان طلسم گذاشته اند تا هر وقت الزم شان داشته باشد، به آن ورد بخواند و جادوگرها بیایند. معلوم بود جیم که جادوگرها سوارش شده بودند و به او طلسم داده بودند دیگر به درد نوکری نمیخورد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.