معرفی کتاب صورتت را بشور دختر جان دختر اثر ریچل هالیس
توضیحات ریچل هالیس درباره ی علت نوشتن کتاب
من کتاب «صورتت را بشور دختر» را به عنوان پاسخی به یک سوال نوشتم. ماجرا درباره سوالی بود که بارها و بارها و بارها به میلیون ها شکل مختلف و همراه با میلیون ها داستان مختلف با آن مواجه شده بودم خانم هایی از سراسر دنیا که از من می پرسند چطور… چطور وقتی زمین خوردم دوباره روی پاهایم بایستم چگونه تغییری واقعی در زندگی ام ایجاد کنم، چگونه از این ضربه روحی عبور کنم چطوری دوباره از اول شروع کنم، چطوری این بچه ها را بزرگ کنم چطوری احساس گناه مادرانه را کنترل می کنی همه این سوالات در نظر من، ذاتا در جوابی یکسان ریشه داشتند که نمی توانستم آن را بیان کنم .
چون اگر صدها و صدها پیام از مردم دریافت کنید، تنها راهی که می توانید در زمانی معقول به آن ها پاسخ دهید این است که جواب های فراگیرتر و کلی تری بدهید پس در جواب پیام ها می گفتم، حتی شاید بعضی از شما این گونه پیام ها را از من دریافت کرده باشید، می گفتم شما خیلی قوی هستید، می توانید از عهده هر کاری برآیید اما بعد از مدت زمانی مشخص فهمیدم حرف هایی که می زنم، آن هایی نیست که می خواهم بگویم پس سخت تلاش کردم کتابی بنویسم که یک پاسخ باشد، آن پاسخی باشد که اگر مثلا دوستم بودید یا اگر من 20 یا 25 یا 30 ساله بودید به شما می گفتم و آن پاسخ این است که شما قدرت تغییر دادن زندگی تان را دارید .
از گشتن در اینترنت برای پیدا کردن کسی که به سوالات تان پاسخ دهد، دست بردارید شما خودتان پاسخ ها را می دانید شما ابزار انجام این کار را مثل دوروثی و کفش های جادویی اش (در داستان جادوگر شهر آز) دارید شما همیشه قدرت ایجاد تغییر در زندگی تان را داشته اید فقط باید آن را تحت کنترل درآورید فکر کردم اگر این کتاب را بنویسم، کتابی با تمام داستان های درباره زمان هایی که خودم با مشکل رو به رو بودم، وقتی هیچی نمی دانستم، وقتی سردرگم بودم وقتی زمین خورده بودم، وقتی اشتباه کرده بودم فکر کردم اگر مسیرم را به شما نشان دهم، به شما انگیزه خواهد داد که با هدف در مسیر خودتان قدم بردارید .
من نمی پذیرم که شما منفعل باشید من طرفدار عشق سرسختانه هستم در حقیقت بیشتر افراد، اگر نخواهند که یک سیلی بیداری بخش از من بخورند، اصلا مشکلشان را با من مطرح نمی کنند! می دانید، قدرتمندترین کلمات در زبان (انگلیسی)، «منم همینطور» هستند و من از مفهوم «منم همینطور» استفاده کردم، از مفهوم «من اول انجامش می دهم» استفاده کردم دستم را بلند خواهم کرد و درباره ی افسردگی پس از زایمان و سوءمصرف الکل و مشکلاتم در ازدواج صحبت خواهم کرد درباره این که بزرگ کردن کودکان چقدر سخت است و درباره احساس خجالت و تحقیر ناشی از تمسخر بدن و تجاوز و بی توجهی و ضربه های روحی دوران کودکی حرف خواهم زد دستم را بلند خواهم کرد و اولین کسی خواهم بود که به شما می گوید این ها برای من اتفاق افتاد و نه فقط برایم اتفاق افتاد، بلکه توانستم از آن ها عبور کنم و از آن خارج شوم چون امیدوارم به شما این جسارت و انگیزه را بدهد که همین کار را انجام دهید .
امیدوارم وقتی داستان هایم را می شنوید و وقتی این جور چیزها را در این کتاب ها می خوانید این باعث بشود که احساس کنید خیلی تنها نیستید من به همین خاطر این کتاب را نوشتم و امیدوارم بخواهید آن را بخوانید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.