درباره مجموعه آکادمی شاهزاده خانم ها
آکادمی شاهزاده خانم ها یک مجموعه رمان فانتزی نوشته ی شنون هیل است که به بررسی مضامین خانواده ، روابط و تحصیلات می پردازد که اولین جلد از آن در 16 ژوئن 2005 توسط بلومزبری منتشر شد. این داستان از میری چهارده ساله شروع می شود که در یک آکادمی شرکت می کند. آکادمی ای که تعیین می کند چه کسی شاهزاده را می برد. این کتاب به عنوان برنده جایزه ی افتخار نیوبری 2006 و همچنین پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز نامگذاری شد.
معرفی کتاب دختران کوهستان (آکادمی شاهزاده خانمها 1)
«دختران کوهستان» جلد اول از مجموعهی «آکادمی شاهزادهخانمها» است که در ۲۵ فصل نوشته شده است. در لایههای زیرین این مجموعهی سهجلدی مسائلی بنیادین همچون عشق، نارضایتی مردم از پادشاه و قیام آنها، روابطی که در دربار وجود دارد، وضعیت قشر ضعیف و قدرتمند جامعه و از همه مهمتر نقش قشر متوسط جامعه در ایجاد قیام مطرح شده است.
درباره کتاب دختران کوهستان
مگر دختری کوهنشین میتواند شاهزاده خانم شود؟ وقتی به میری خبر میرسد که شاهزاده قصد دارد همسرش را از میان دختران روستای آنها انتخاب کند، ناگهان زندگی سادهی او به هم میریزد. میری از یک سو درگیر رقابتی شدید با دخترها میشود و از سوی دیگر باید با معلمی سختگیر کنار بیاید. اما اکنون که آکادمی تصرف شده، میری باید به دنبال راهی برای نجات همکلاسیها و روستای عزیزش باشد.
جوایز و افتخارات کتاب دختران کوهستان
- نامزد مدال نیوبری سال 2006
- برنده جایزه کتاب یوتا سال 2005
- نامزد جایزه کتاب کودکان دوروتی کانفیلد فیشر سال 2007
- نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill سال 2008
- از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
با شنون هیل بیشتر آشنا شویم
شنون هیل (Shannon Hale) (زاده 26 ژانویه 1974 در سالت لیک سیتی ، یوتا) یک نویسنده آمریکایی است که در درجه اول داستان خیالی برای بزرگسالان می نویسد، از جمله کتاب Newbery Honor آکادمی پرنسس و دختر غاز. اولین رمان او برای بزرگسالان، آستینلند، در سال 2013 به یک فیلم اقتباسی شد. او فارغ التحصیل دانشگاه یوتا و دانشگاه مونتانا است. او همچنین کتاب هایی با همسرش دین نوشته است.
در بخشی از کتاب دختران کوهستان می خوانیم
تا همین چند وقت پیش کلمات برای میری غیرقابل تشخیص بودند؛ بیمعنی، ناشناخته و خستهکننده. مثل حرکت غیرقابل پیشبینی یک عنکبوت روی دیوار سنگی. اما اکنون همه آنها را تشخیص میداد. کلمات، اطراف او همهجا بودند و توجه او را به خود جلب میکردند. روی حاشیه کتابها، روی بشکههای مواد غذایی که در آشپزخانه و انبار دیده میشدند، روی سنگ مسطحی که روی آن نوشته بود: در سیزدهمین سال حکومت شاه جورگان. یک روز اولانا یک نوشته روی پوست را دور انداخت و میری آن را بردات و زیر تخته خوابش قایم کرد و وقتی همه میخوابیدند، آن را زیر نور آتش بخاری میخواند. فهرست اسم همه دختران آکادمی بود. حسی در میری او را تحریک میکرد که نام خودش را پیدا کند و آن را هم بخواند. بله اسمش آنحا بود. اسم ماردا لارنداتر نوشته شده بود، اما رویش خط کشیده بودند. در فهرست جای اسم پدر بریتا هم خالی بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.