بخشی از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
نظرم چالش ۵ دلاری، در آموزش داشتن ذهنیت کارآفرینی به دانشجوها موفقیت خوبی کسب کرد. اما تمرینهایی هم به آنها دادهام که متوجه شوند ارزش، همیشه برحسب پاداشهای مالی سنجیده نمیشود. مثلا در یکی از تمرینها به جای ۵ دلار، به هرتیم پاکتی دادم که در آن ۱۰ گیره کاغذی بود. به تیمها گفتم باید با استفاده ازاین گیرههای کاغذ، تا جایی که ممکن است، ارزش ایجاد کنند. این ارزش میتواند با توجه به معیارهایی که آن گروه برای آن در نظر گرفتهاند، سنجیده شود.
هرکدام از این تیمها ارزشهای متفاوتی را برای سنجش در نظر گرفته بودند. یکی از آنها تصمیم گرفته بود گیرههای کاغذ، نوعی ارز جدید باشد. تیم دیگر با توجه به این که رکورد جهانی طولانیترین زنجیره از گیرههای کاغذ، ۲۲ مایل بوده است، تصمیم گرفت این رکورد را بشکند. تیمی دیگر هم گیرههای کاغذ را با کمی پوستر مقوایی مبادله کردند و در دکهای در مرکز خریدی نزدیک، نصب کردند که این شعار روی آن نوشته بود: «حراج دانشجویان استنفورد؛ یکی بخر، دوتا ببر». آنها با پیشنهادهایی که دریافت کردند شگفتزده شدند. از حمل کیفهای سنگین مشتریان فروشگاهها تا تشکیل جلسه طوفان فکری برای حل مشکل تجاری خانمی که نیاز به کمک داشت و در عوض این کار، ۳ مانیتور را که نمیخواست، به آنها اهدا کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.