معرفی کتاب پینوکیو
کارلو کلودی داستان پرماجرا و سرگذشت یک عروسک چوبی را در کتاب پینوکیو، بیان میکند. پیرمردی نجار، به نام ژپتو، قصد دارد این عروسک چوبی ماجراجو را وارد زندگی انسانها کند تا داستان زندگی خودش را اینگونه آغاز کند که، عوض مدرسه رفتن و حرفگوش کردن از دست پدرش ژپتو فرار میکند و سر و کارش به گربه و روباه مکار میافتد…
درباره کتاب پینوکیو
داستان کتاب پینوکیو، از آنجایی آغاز میشود که پیرمرد نجاری در یک دهکده کوچک زندگی میکرد، همه او را پدر ژپتو صدا میکردند. او بچهای نداشت و بسیار تنها بود. پدر ژپتو به همراه یک گربه و دارکوب زندگی و با درست کردن اشیا چوبی امرار معاش میکرد. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور میکند که کودکی دارد. فرشتهای مهربان وقتی متوجه آرزوی قلبی پیرمرد میشود، با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده میکند.
کتاب پینوکیو (Pinocchio) داستانی کلاسیک و جذاب است، تا سالها خانوادهتان را شیفته خودش خواهد کرد. همچنین این کتاب در قرن نوزدهم مورد استقبال قرار گرفته و تدریس بخشهایی از آن جزو برنامه مدارس ایتالیا قرار گرفت. کتاب ماجراهای پینوکیو، براساس مطالعات موسسه ondazione Nazionale Carlo Collodi و یافتههای یونسکو، مورد اقتباس 240 زبان دنیا قرار گرفته است و به همین دلیل، این کتاب را در فهرست پر ترجمهترین کتابهای جهان قرار دادهاند که اهمیت اثر را نشان میدهد.
کارلو کلودی (Carlo Collodi) در ایتالیا به دنیا آمد. این کتاب از آثار و نوشتههای مشهور او است. موفقیت کتاب پینوکیو که او به قصد سرگرم ساختن نوشت، به حدی بود که وی هم اکنون جزو بزرگترین نویسندگان آثار ادبی کودکان محسوب میشود.
با کارلو کولودی بیشتر آشنا شویم
کارلو لورنزینی با نام مستعار کارلو کولودی، زاده ی 24 نوامبر 1826 و درگذشته ی 26 اکتبر 1890، نویسنده ی ایتالیایی بود.کولودی در فلورانس به دنیا آمد و بیشتر کودکی اش را محله ای گذراند که مادرش در آن به دنیا آمده بود. او ده خواهر و برادر داشت که هفت نفر آن ها در سنین کودکی جانشان را از دست دادند.
کولودی در خلال جنگ های استقلال طلبانه ی ایتالیا به عنوان نیرویی داوطلب در ارتش توسکانی خدمت کرد. علاقه ی کولودی به مسائل سیاسی را می توان در همان آثار ابتدایی او مشاهده کرد.کولودی در سال 1880 شروع به نوشتن داستانی به نام ماجراهای پینوکیو کرد که به صورت هفتگی در اولین روزنامه ی ایتالیایی مخصوص کودکان چاپ می شد.
در نهایت کارلو کولودی در سال 1890 در فلورانس چشم از جهان فرو بست.
اقتباسهای سینمایی از کتاب پینوکیو
کتاب پینوکیو در سالهای پس از ترجمه و انتشارش تولیدات سینمایی و تلویزیونی بسیاری داشته است. از جملهی آنها میتوان به پویانمایی پینوکیو در سال 1940 اشاره کرد که توسط شرکت والت دیزنی تولید شد. پس از آن در سال 1976 مجموعه کارتونی ژاپنی از پینوکیو ساخته شد که در بسیاری از کشورها ازجمله ایران نیز به نمایش درآمد. در سال 2022 نیز لایو اکشنی بر اساس کتاب پینوکیو ساخته شد و بازیگرانی همچون تام هنکس در آن ایفای نقش کردند. همچنین شبکه تلویزیونی نتفلیکس یک نسخه انیمیشنی را از این کتاب تهیه کرده و کارگردانی آن را گیلرمو دلتورو برعهده داشته است.
در بخشی از کتاب پینوکیو می خوانیم
پینوکیو به خودش گفت که این بار حتما جواب می دهد، اما زهی خیال باطل! مار تکانی نخورد و جوابی نداد.
البته مار همان مار چند ساعت پیش نبود؛ دود دمش فروکش کرده بود و خودش هم مثل چوب، خشک و بی حرکت شده بود. پینوکیو اطمینان پیدا کرد که مار مرده. این شد که دست هایش را به هم مالید و بدون ترس و با خیال راحت آماده شد تا از روی مار بپرد، اما به محض اینکه خودش را آماده ی پریدن کرد مار مثل فنر از جا جست و عروسک چوبی را چنان ترساند که او از شدت ترس کله معلق زد و توی گل افتاد و بعد از آن، شلنگ تخته انداخت تا خودش را از مار دور کند، اما هول و هراس و دستپاچگی اش هرکسی را به خنده می انداخت. حتی مار را. مار چنان خنده اش گرفته بود که نمی توانست جلوی خودش را بگیرد. قهقهه هایی می زد که تمام تن و بدنش می لرزید و اینکه می گویند: فلانی از شدت خنده روده برشد، وصف حال مار نگون بخت بود که از شدت خنده روده بر شد و مرد.
پینوکیو خیالش که راحت شد تصمیم گرفت تا پیش از تاریک شدن هوا خودش را به خانه ی پریزاده برساند. باز با همان سرعت شروع کرد به دویدن، اما احساس کرد به شدت گرسنه است و نای دویدن ندارد. اطرافش را نگاه کرد، باغ انگوری را دید که دیوار کوتاهی به دورش کشیده شده بود. فکر کرد: «اگه چندتایی انگور بندازم بالا، گرسنگی دست از سرم بر می داره.» و دست به کاری زد که ای کاش هرگز نمی زد: از دیوار باغ بالا رفت و وارد باغ شد. اما هنوز دستش به شاخه ی انگور نرسیده بود که صدای ترق دو تیغه ی آهنی شنید و گرفتار تله شد، دنیا جلوی چشمش سیاهی رفت و از شدت درد زمین و زمان دور سرش گشت. متوجه شد که پایش لای تله ای که برای گرفتار کردن و به دام انداختن راسوها و دزدهای مرغ و خروس کار گذاشته بودند، گیر کرده. پینوکیوی بیچاره به دام افتاده بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.