شکلات وحشی

ایسمعرفی کتاب شکلات وحشی

آیا آماده‌ی سفر به دنیایی شکلاتی هستید؟! کتاب شکلات وحشی به قلم لورا ریسا، داستان پسر کوچولویی به نام کوکو را به تصویر می‌کشد که به دنبال رویاهای عجیبی که می‌بیند به جنگال آمازون می‌رود تا مغازه شکلات‌فروشی مادرش را که در حال ورشکستگی است نجات دهد. این داستان جذاب برنده جوایز ادبی متعددی شده است.

این کتاب را نشر پرتقال با ترجمه فرزانه مختاری منتشر کرده است.

 درباره کتاب شکلات وحشی

کوکو عاشق شکلات است. روزهایی که به مادرش برای اداره‌ی مغازه‌ی شکلات‌فروشی‌شان، اِل‌کورازون، کمک نمی‌کند، مشغول سرهم کردن ترکیبات شکلاتی جادویی و وسوسه‌برانگیز برای مشتریان عاشق شکلاتشان است. اما میان این‌همه شیرینی، چندتا مسئله کوکو را به دردسر انداخته ‌است.

بهترین دوستش، لئو، که او هم شکلات‌‌ساز ماهری‌ست، دیگر با او حرف نمی‌زند. ال‌کورازون در آستانه‌ی ورشکستگی‌ست و مادر کوکو به این فکر می‌کند که در آنجا را تخته کند. مدتی بعد، رؤیاهایی از گنج درختی کهن‌سال در جنگل‌های آمازون، او و لئو را  به اعماق جنگل‌ می‌کشاند. کوکو شک ندارد که می‌تواند درخت رؤیاهایش را پیدا کند و ال‌کورازون و زندگی‌شان را نجات دهد…

اما آیا واقعاً همه‌چیز همان‌طور که کوکو تصور می‌کند پیش می‌رود؟

با لورا ریسا بیشتر آشنا شویم

لورا ریسا نویسنده چندین رمان بسیار تحسین شده، از جمله ملکه رعد و برق، برگرفته از تجربیات لورا از زندگی در روستاهای مکزیک، و همچنین ستاره در جنگل، ملکه آب، شیشه قرمز، و آنچه ماه دید است، است.

جوایز و افتخارات کتاب شکلات وحشی

•  بهترین کتاب کودک سال کالج بانک استریت
•  برنده جایزه کتاب Colorado
•  نامزد جایزه Green Earth Book در سال 2020

در بخشی از کتاب شکلات وحشی میخوانیم

شهر ما به خاطر رودهای داغی که مثل رگهای خونی زیر زمین می تپند هارت بیت اسپرینگز نام دارد یعنی چشمه های قلب تپنده آنها موزون و با صدایی بم می جوشند؛ تاپ تاپ تاپ و این تپش در حیاط ما از همه جا قوی تر است؛

درست همین جا گوشه ی جوی زیر درخت صنوبر تناوری که نشسته ام در این نقطه آب داغ از زمین می جوشد و با سرمای برف آب شده ی کوه ترکیب می شود تا بهترین دما را به وجود بیاورد بالای رودخانه و پایین رودخانه بیشتر مواقع پوشیده از یخ است جز تعداد کمی از گوشه های دنج دیگر که شبیه کنج ما هستند.

زیر پای من سنگ های توی آب طوری کنار هم قرار گرفته اند که راحت می شود رویشان نشست بیشتر به تخت پادشاهی غوطه ور در آب می مانند. سطح کف آلود جویبار مثل یقه ی توری لباس شبی جادویی استخوان ترقوه ام را می پوشاند هر چند دقیقه وقتی در سرم احساس سرما میکنم آن را زیر آب فرومی برم تا گرم شود.

در اطرافم حیاط جایی شبیه لانه است؛ از هر چهار طرف محصور است از سمت شرق و غرب حصارهای بلندی برآمده اند؛ جایی که تابستان ها بوته ی پیچ اناری و یاس ازشان بالا میرود در سمت شمالی یک ردیف ساختمان سه طبقه ی صدساله در امتداد هم قرار دارند،

یکی از آنها، یعنی روست شکلات فروشی ما و ایوانش را که تابستان ها در هوای گرم آنجا میز می چینیم در خود جای داده است