غول و دوچرخه
غول و دوچرخه یک داستان کودکانه هیجان انگیزه که احمد اکبر پور با کمک دخترش درسا آن را می نویسد!
درسا نقش اصلی این داستان را بازی میکند و پدر و دختر با هم پیش روی می کنند تا این که یک دفعه به یک غول بچه گرسنه برخورد میکنند!
نکنه بچه غول از درسا بپرسه اول مامانت رو بخورم یا بابات رو! 🙂
در کتاب کودک غول و دوچرخه می خوانیم:
میگویم:«ببخشید که مزاحم شدیم.»
گوش مرا می گیرد و پرت می کندتوی خانه اش.
نعره می کشد و میگوید:« خوب شد که آمدید، من خیلی گرسنه بودم.»
بچه غول خانه کوچکی دارد. توی یک چاله هم هیزم هایش روشن و خاموش می شوند.
درباره این رمان با تصویرگری راشین خیریه:
این کتاب با تصویرگری خانم راشین خیریه، برنده دیپلم افتخار نمایشگاه تصویرگری کتاب کودک (بلونیا-2011) شده است!
آقای احمد اکبر پور نویسنده کتاب، با قلم روانش کاری کرده که کودکان را به دنیای داستان ها ببرند و بزرگ تر ها را به دنیای کودکی!
احمد اکبرپور در داستان غول و دوچرخه فرمان دوچرخه ی داستانش را به دست قهرمان اصلی یا دوختر کوچکش درسا می دهد تا آن را به هر جایی که دلش می خواهد ببرد؛ اما اگر یکدفعه سر و کله یک بچه غول گرسنه پیدا شود درسا باید چه کار کند؟ و گر بچه غول از درسا بپرسد اول بابایت را بخورم یا مامانت را…؟
این رمان جذاب توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
ما را در صفحه اینستاگرام پی نماشاپ دنبال کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.