معرفی مجموعه دروازه مردگان
دربارهٔ مجموعه دروازه مردگان آمدهاست که مواجه رضاقلی نوجوان فقیر و روستایی با سینما، ماشینیسم، ریلگذاری مسیرهای شهری و نشانههای دیگر با بهت و حیرت است اما او ظاهراً ذات آزادیخواهی دارد و برخلاف رویهٔ معمول تن به بردگی نظام ارباب رعیتی و کارگری نمیدهد. او در حد توان خودش عاصی و طغیانگر است و نقشهٔ فرار میکشد، نوجوانی که قربانی جهل شده و او را از خانوادهاش دزدیدهاند و فروختهاند. آشنایی او با میرزا حسن رشدیه که دلسوز مردم و مملکت است این روحیهٔ تحولخواه را در او تربیت میکند. او شاهد تخریب اولین مدرسهٔ تهران است به دست جاهلان کور و متعصب که آبشخورشان خرافه است و خوب میدانند که با ظهور علم دکانشان تخته خواهد شد و…
معرفی کتاب شب خندق (دروازهی مردگان 2)
هیجان و ماجراجویی در پس کوچه های عمارت نویان خان را با کتاب معرفی کتاب شب خندق (دروازهی مردگان 2) تجربه کنید. با خواندن این مجموعه نه ضربان قلبتون میره بالا بلکه نسبت به شرایط و اوضاع زمان قاجار اطلاعات نسبتا خوبی پیدا می کنید.
درباره کتاب شب خندق
شاید ورود به سرزمین وحشت به انتخاب خودتان باشد اما خارج شدن از جهان مردگان به انتخاب شما نیست. در جلد اول این مجموعه با پسرکی روبرو بودیم که مجبور شد مدتها در عمارتی مخوف زندگی کند. رضا قلی در نهایت موفق می شود از شر مزدوران نویان خان فرار کند اما این پایان ماجرا نیست. در جلد دوم از رمان دروازه مردگان با داستانی هولناک تر روبرو میشویم.
دست بر قضا رضا قلی بعد از چند ماه مجبور می شود تنها به تهران بیاید و توسط فرخ و دارو دسته اش دوباره اسیر می شود. گذراندن نیمه شب ها در قبرستان، ورود به حوضچه ی اسرارآمیز، ملاقات با نادر به عنوان مردی فرنگ رفته و از همه مهمتر مرگ یک هندی عجیب و غریب تنها قسمت هایی از داستان است.
قرار است در خندق و راه آب های تنگ و تاریک چه اتفاقی بیوفتد؟ چرا با گذشت این همه سال هنوز کسانی هستند که به دنبال دست نوشته های رضا قلی از هند به ایران آمده اند؟ هزاران سوال گیج کننده هست که فقط با خواندن داستان می توانید جوابشان را پیدا کنید.
با حمیدرضا شاه آبادی آشنا شویم
حمیدرضا شاه آبادی (زاده ۱۳۴۶، تهران) پژوهشگر تاریخ، داستاننویس و نمایشنامهنویس معاصر است. وی از نویسندگان در حوزه ادبیات نوجوان و بزرگسال و یکی از مدیران با سابقه در نشر با تجربه مدیریت بر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مؤسسه نشر بینالمللی الهدی است.
نوشتن را از جوانی و بدون آموزش خاصی و با داستان کوتاه آغاز کرد. بعدها داستاننویسی را وسعت داد و چند نمایشنامه نوشت و چند فیلم کوتاه را هم ساخت. اولین داستانش به نام قبل از باران در یک مجله هفتگی چاپ شد. پس از مدتی پژوهش در تاریخ را آغاز کرد و سعی کرد با بهرهگیری از تاریخ و سرگذشتها شخصیتها و داستانهایی را روی صفحه بیاورد که به حقیقت و روایت تاریخ نزدیک تر باشد.
وی آثار مکتوب بسیاری دارد که از جملهٔ آنها دیلماج و لالایی برای دختر مردهاست. برخی آثار وی در جشنوارههای مختلف جوایز بسیاری کسب کردهاند. او وضعیت ادبیات معاصر را مطلوب ارزیابی نمیکند و آرمان خواهی را سرلوحه فعالیتهایش قرار دادهاست.
حمیدرضا شاه آبادی به عنوان دبیر علمی هشتمین دوره جشنواره کتاب برتر در سال ۱۳۹۴ انتخاب شد.
در بخشی از کتاب شب خندق می خوانیم
ده ما، سلطان آباد، مکتب خانه هم نداشت چه رسد به مدرسه. واضح بود که ننه و بابایم هیچ کدام نمی دانستند مدرسه چیست. من هم نمیدانستم. اما همه ما معنی درس خواندن را می دانستیم. می دانستیم که بچه ها را در مکتب خانه ها تعلیم می دهند تا خواندن و نوشتن یاد بگیرند.
برای همین هم بابایم حدس می زد که مدرسه همان مکتب خانه است و میرزاحسن خان ملای مکتب. من اما اینطوری فکر نمی کردم. هنوز هجوم مردم خشمگینی که مدرسه قبلی میرزا را به آتش میکشیدند در خاطرم بود. به خاطر داشتم که آن ها می گفتند میرزاحسن خان در آن مدرسه بچه ها را کافر می کند و به گناه می اندازد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.