معرفی کتاب سرزمین تازه کشف شده (جان کریستوفر 2)
کتاب سرزمین تازه کشف شده جلد دوم از سه گانه ای دیگر به قلم جان کریستوفر است که به همت مهرداد مهدویان ترجمه شده و از سوی انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
مجموعه ای پرکشش، هیجان انگیز و خواندنی پیرامون دو پسر جوان با نام های سایمون و براد که به نوعی پسرخاله یکدیگر محسوب می شوند و در پی اتفاقی غیرقابل باور و واقعه تماس با جسمی نورانی به دوران روم باستان وارد می شوند، دنیایی موازی با بخشی از تاریخ اروپا.
آن ها پس از پشت سر گذاشتن توفان هایی مهیب به سرزمین سرخ پوست ها وارد شده اند و رابطه ی خوبی با باس و کورتیوس برقرار کرده اند. بچه ها که کم کم با شرایطشان کنار آمده اند در تلاشند تا برای گذران زندگی آذوقه جمع آوری کنند…
درباره کتاب سرزمین تازه کشف شده
در این قسمت قهرمانان داستان وارد امریکا میشوند و در آنجا اتفاقاتی راپشت سر میگذارند. بعد از مدتی، به جزیرهی وایکینگها میروند و متوجه میشوند که وایکینگها قصد قربانیکردن سایمون، براد، باس، کورتیوس را دارند. قهرمانان پا به فرار میگذارند که.
با جان کریستوفر بیشتر آشنا شویم
کریستوفر ساموئل یود (Christopher Samuel Youd) (۱۲ فوریه ۱۹۲۲ در لنکشایر-۳ فوریه ۲۰۱۲ در سامرست)، با نام نویسندگی «جان کریستوفر»، نویسندهٔ انگلیسی داستانهای علمی-تخیلی است.
وی سالها با نام اصلی خودش (یود) در زمینه داستان بزرگسالان فعالیت میکرد، اما موفقیتی به دست نیاورد.
وی شهرت خود را مرهون داستانهای علمی-تخیلی است که برای نوجوانان نوشتهاست. هر چند جان کریستوفر تنها یکی از چند نام نویسندگی او است. به گفته خود او، این داستانها ماجرای واکنش انسانها در شرایط سخت زندگی و بررسی این واکنشها هستند.
مهمترین و مشهورترین اثر کریستوفر سهگانه سه پایهها است که در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ نوشته شد. کوههای سفید (۱۹۶۷)، شهر طلا و سرب (۱۹۶۷) و برکه آتش (۱۹۶۸). موفقیت این سهگانه به قدری بود که ۲۰ سال بعد کتاب دیگری با نام وقتی که سه پایهها آمدند نوشت و آن را به چهارگانه بدل ساخت.
کریستوفر در سال ۱۹۷۰ رمان نگهبانان را نوشت که به خاطر آن جایزه گاردین را به دست آورد.
در بخشی از کتاب سرزمین کشف شده می خوانیم
سرانجام هوا خوب شد و بعد از طلوع خورشید در افق دریای آرام، باد یکنواختی وزیدن گرفت. پارو زدن که بی فایده بود، پس آنها پاروها را به حال خود رها کردند. سایمون با خود می گفت که این سفر می توانست خیلی خوشایند باشد.
ولی آنها چطور باید با این دو هم سفر افسرده تا می کردند؟ درباره ی باس که موفق نبودند. پس توجهشان به لاندیگا جلب شد. وقتی سایمون دید که دختر هیچ عکس العملی نشان نمی دهد، او را به حال خود رها کرد. ولی براد پافشاری کرد و سعی کرد با تعریف داستان هایی از کالیفرنیای پر از عجایب که مقصدشان بود، او را از آن حال بیرون بیاورد.
براد آن قدر به تعریف از عجایب وطنش ادامه داد که ناگهان لاندیگا با عکس العملی غافل گیرانه از خنده منفجر شد. او گفت: «تو بهتر از وایکینگ ها هستی. آنها فقط درباره ی صید نهنگ حرف می زنند. برادوس، به حرف هایت ادامه بده. دوست دارم این داستان ها را بشنوم.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.