درباره ی زندگی به صرف انبه
کلارای دوازدهساله در جزیرهای زندگی میکند که گردشگرها آن را عجیبغریب مینامند؛ اما به نظر کلارا آنجا اصلاً هم عجیبغریب نیست. کلارا عاشق خوردن انبههای رسیدهی روی زمین است، در روزهای بارانی دوست دارد با پدرش زیر باران بدود، و لحظهشماری میکند همراه دوستش، گِینا، که البته این روزها چندان باهم خوب نبودهاند، به مخفیگاه سریشان برود.
این تابستان قرار است برای کلارا کاملاً متفاوت باشد. دختری تازهوارد به جزیرهشان آمده؛ همه از این بابت هیجانزدهاند و همهمهای در جزیره به پاست. دخترک با باقی گردشگرها فرق دارد. قرار است غوغایی در جزیره به راه بیندازد و تابستانی فراموشنشدنی را برای کلارا بسازد.
با کرین گتن بیشتر آشنا شویم
کرین گتن (Kereen Getten) در جامائیکا بزرگ شد، جایی که از درختان میوه در باغ خانوادگی بالا می رفت و تا آنجا که می توانست بدون اینکه گرفتار شود، انبه، گینه و گلابی می خورد. او اکنون با خانواده اش در بیرمنگام زندگی می کند و درباره تجربیات کودکی خود داستان می نویسد. وقتی زندگی به شما انبه می دهد اولین رمان اوست.
بخشی از کتاب زندگی به صرف انبه
کشیش براون آدم خیلی رک گویی بود! گفت هرکسی که ادعا کند ارواح را میبیند آدم باخدایی نیست و عموی من شیطان را به میان مردممان میکشاند. پس اسم دیگری روی الدورات گذاشتند و به او گفتند جادو درمانگر البته گردشگرها جور دیگری فکر میکردند عمویم جاذبه ی گردشگری بود.
میخواستند او را ببینند و بپرسند آیا میتواند روح یکی از درگذشتگانشان مثلا مادر پدر یا بهترین دوستشان را ببیند یا نه! اما سخت میشد عمو الدورات را پیدا کرد؛ خانه اش بالای تپه بود و به ندرت بیرون می آمد. کشیش راون به ما میگفت نشانی اش را به هیچ کس ندهیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.