آبتین زمزمه کرد: «وقتی برگردی!» لحنش معمولی بود اما ریشهی موهایش سرخرنگ شده بود: «این مدت نمیدیدمت اما میدونستم هستی، فقط کاری نکن که دیگه نه ببینمت و نه دیگه باشی.» جام را دستش داد: «اینو توی مغزت فرو کن که باید برگردی و همه چی رو برای آبتین فیروزی هم تعریف کنی. کاری نکن مجبور شم خودم بیام برگردونمت.»
دره ی مردگان راه رونده (دشت پارسوا 6)
46,000 تومان
آبتین زمزمه کرد: «وقتی برگردی!» لحنش معمولی بود اما ریشهی موهایش سرخرنگ شده بود: «این مدت نمیدیدمت اما میدونستم هستی، فقط کاری نکن که دیگه نه ببینمت و نه دیگه باشی.»..
داستان های فارسی قرن14
شما با خرید این کتاب
2
امتیاز کسب می کنید
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.