معرفی کتاب جزیره ی گنج
کتاب جزیره گنج نوشتۀ رابرت لوئیس استیونسون، اثری پرحادثه و به یادماندنی است که جذابیت و خیالانگیزی آن پس از گذشت دههها همچنان مخاطب بزرگسال را همچون نسل نو، به شگفتی وا میدارد. این کتاب به خواننده میآموزد که در شرایط سخت هم راهی برای حل مشکل هست!
رابرت لویی استیونسن (Robert Louis Stevenson) را با داستانهای ماجراجویانهاش میشناسند. دو رمان «دکتر جکیل و آقای هاید» و «جزیره گنج» او به قدری مشهور است که نامشان بر دیگر کتابهای او سایه انداخته است. شگفتی و زیبایی این آثار، برنویسندگان و هنرمندان دیگر نیز تاثیر گذاشته و کتابها و فیلمهای متعددی براساس آنها تهیه شده است.
درباره کتاب جزیره ی گنج
کتاب جزیره گنج داستان پسر جوانی است که به یک نقشه گنج دست پیدا میکند، او تصمیم میگیرد این گنج را پیدا کند و به زندگی سخت و فقیرانه خودش و مادرش پایان دهد. این گنج متعلق به یک دزد دریایی است و چیزی که برای یک دزد باشد دزدهای دیگر از آن خبر دارند. همین موضوع باعث میشود سفرش آنطور که انتظار دارد پیش نرود. او با مردی در کشتی همراه میشود که یک چشم و یک پا و یک طوطی دارد و همین مرد برای او ماجراهای سخت و خطرناکی میسازد.
کتاب جزیره گنج روایتی جذاب است که خواننده را با قوانین و آداب و رفتارهای دزدان دریایی آشنا میکند و با یک سفر او را به قلب اقیانوس در قرن ۱۸ میبرد.
با رابرت لوییس استیونسون بیشتر آشنا شویم
رابرت لوئیس بالفور استیونسون، زاده ی 13 نوامبر 1850 و درگذشته ی 3 دسامبر 1894، رمان نویس، شاعر، مقاله نویس و سفرنامه نویس اسکاتلندی بود.او در شهر ادینبورگ اسکاتلند به دنیا آمد و در سال 1857، به مدرسه ی هندرسون رفت اما به خاطر وضعیت بد جسمانی تنها چند هفته در آن جا دوام آورد و تا سال 1859 به مدرسه بازنگشت.
استیونسون در اکتبر 1864 به دنبال بهبود وضعیت سلامتی اش، به مدرسه ی خصوصی رابرت تامسون رفت و سه سال بعد برای تحصیل در رشته ی مهندسی به دانشگاه ادینبورگ وارد شد.او خیلی زود وارد حلقه های ادبی لندن شد و با نویسندگان معاصر بسیاری آشنا گشت و خودش نیز آثار موفقی خلق کرد.
رابرت لوئیس استیونسون در سال 1894 در حالی که داشت با همسرش صحبت می کرد و در بطری نوشیدنی را باز می کرد، ناگهان از همسرش پرسید: «این چی بود؟ آیا صورتم عجیب به نظر می رسد؟» و از حال رفت. او چند ساعت پس از این اتفاق در سن 44سالگی جان خود را از دست داد.
در بخشی از کتاب جزیره ی گنج می خوانیم
تقریباً چیز دیگرى در آن دفتر نبود، جز نام مکانهایى که روى صفحات سفید انتهاى آن نوشته شده بود و جدولى که واحد پولهاى فرانسه، انگلستان و اسپانیا را به پول رایج تبدیل مىکرد.
دکتر گفت: «عجب آدم دقیقى بوده! کسى نمىتونسته سرش کلاه بذاره.»
عالیجناب گفت: «حالا بریم سراغ اون یکى.»
کاغذ در چندین جا مهر و موم شده بود و کنار هر یک از آنها حلقۀ فلزیاى قرار داشت. شاید درست شبیه همان حلقهاى که در جیب کاپیتان پیدا کرده بودم. دکتر با احتیاط بسیار مهر و موم را باز کرد، آنگاه نقشه جزیرهاى از آن بیرون افتاد که طول و عرض جغرافیایى، عمق، نام تپهها، بندرها، خلیجهاى کوچک و هر آنچه که لازم بود تا یک کشتى صحیح و سالم در آبهاى اطراف آن لنگر بیندازد، در آن ذکر شده بود. جزیره حدود پانزده کیلومتر طول و هشت کیلومتر عرض داشت و شبیه اژدهاى چاقى بود که ایستاده است. جزیره دو بندر درون خودش داشت. تپهاى که تقریبا در میان آن قرار داشت با نام «دوربین» نامگذارى شده بود. چندى بعد اطلاعات دیگرى نیز به آن اضافه شده بود مخصوصا سه ضربدر قرمز رنگ که بسیار تمیز علامتگذارى شده بود: دو تا از آنها در قسمت شمالى و یکى در قسمت جنوبى. کنار ضربدر جنوبى با دستخطى که با دستنوشتههاى کج و معوج کاپیتان بسیار فرق داشت نوشته شده بود: «گنج اینجاست.»
پشت نقشه با همان دست خط این اطلاعات نوشته شده بود:
درخت بلند، حاشیه دوربین، در موقعیت شمال به شمال شرقى.
جزیره اسکلت، شرق از جنوب شرقى و از راه شرق.
سه متر.
شمش نقره در مخفیگاه شمالى است. مىتوانید آن را در راستاى تپه کوچک شرقى، هجده مترى جنوب تخته سنگ سیاه، که چهرهاى بر روى آن کشیده شده، پیدا کنید.
پیدا کردن بازوها آسان است، در تپه شنى، در قسمت شمالى دماغه خلیج کوچک شمالى. موقعیت شرقى و یک ربع به سوى شمال.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.