«کِسترل» دختری دوازده ساله در جنگلی زندگی میکند که گویا ته ندارد و موجودات خطرناک مثل مور و ملخ از آن بالا میروند. اما خطرناکترینِ این موجودات آدمبرک است… هیولایی ترسناک که آدم را در زندگیاش دنبال کرده و بدنش را تکهتکه بازسازی میکند تا وقتی به شکل بزرگترین ترس قربانیاش در بیاید. کسترل که شکارچی بااستعدادی است، موظف شده آدمبرکِ بقیهی آدمها را بکشد، کاری که با وجود همدمش اندکی قابلتحمل شده… راسویی به نام «پیپیت» که آنقدر تشنهی خون است که به مرز خندهآور بودن رسیده. آیا کسترل که حالا آدمبرکِ خودش هم در کمین اوست و نزدیک و نزدیکتر میشود، میتواند از پسِ مسئولیتش بربیاید؟
ترس، بزرگترین دشمن آدمهاست؛ اما توی این داستان بزرگترین ترس آدمها خطرناکترین دشمنشان میشود… این فانتزی که در جنگلی تاریک و پرپیچوخم اتفاق میافتد و رنگی از شوخطبعی هم دارد، به درد آدمهایی که قلبشان ضعیف است نمیخورد!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.